۹ مصدوم بر اثر تصادف پراید و پژو در جاده میامی-مشهد (۵ تیر ۱۴۰۴) درخواست تشکل‌های میراث فرهنگی ایران از سازمان یونسکو پس از حملات اسرائیل به بناهای تاریخی پروژه تأمین مسکن فرهنگیان همچنان ادامه دارد بیانیه تشکل‌های عالی کارگری و بازنشستگی کشور درباره تقدیر از نیرو‌های مسلح و گرامیداشت مقام شهدا چگونه بدون رژیم غذایی وزن خود را کاهش دهیم؟ حذف مدارس سنگی، گام اصلی در مسیر تحقق عدالت آموزشی جزئیات محدودیت ترافیکی مسیر‌های منتهی به مراسم تشییع پیکر شهدای حملات رژیم صهیونیستی در مشهد، فردا (۶ تیر ۱۴۰۴) تمدید مهلت سنجش سلامت کلاس اولی‌ها در خراسان جنوبی بازگشت سرویس‌دهی مترو تهران به روال عادی از روز شنبه (۷ تیر ۱۴۰۴) خدمات درمانی رایگان برای مجروحین حملات رژیم صهیونیستی ویتیلیگو فقط یک بیماری پوستی نیست چرا شنا در کاهش استرس موثر است؟ جزئیات جدید درمورد نحوه برگزاری امتحانات دانشگاه‌ها (۵ تیر ۱۴۰۴) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (پنجشنبه، ۵ تیر ۱۴۰۴) | آغاز روند افزایش تدریجی دما از فردا حجاج ایرانی باقی‌مانده در عربستان، از طریق فرودگاه بین‌المللی مشهد جابه‌جا خواهند شد + فیلم شهادت ۱۲ عضو خانواده دانشمند ایرانی در پی حمله رژیم صهیونیستی + عکس مراسم تدفین رئیس دانشگاه آزاد اسلامی شنبه برگزار می‌شود لزوم جلوگیری از فروش دخانیات در مراکز غیرمجاز | قاچاق سیگار‌های الکترونیک به کشور دستورالعمل جامع بهداشت محیط در ایام سوگواری محرم و صفر ۱۴۰۴ ابلاغ شد تشکیل ۱۴ کمیته تخصصی برای شرایط بحرانی به دستور وزیر آموزش‌وپرورش ذخایر شش‌ماهه دارو و شیرخشک تأمین شده است بیانیه مسئولان آموزش عالی کشور در پاسداشت شهدای حمله رژیم صهیونیستی وزیر آموزش‌وپرورش: نهضت توسعه عدالت در فضاهای آموزشی با جدیت دنبال شود مهلت ثبت‌نام آزمون استخدامی آموزش‌ و‌ پرورش ۱۴۰۴ تمدید شد تعداد شهدای دانش‌آموز در پی حملات رژیم صهیونیستی اعلام شد پرواز‌های فرودگاه‌ مشهد از سرگرفته شد | فضای آسمان نیمه شرقی کشور بازگشایی شد (۴ تیر ۱۴۰۴) کولیوند: هنوز تفحص پیکر شهدا ادامه دارد افزایش تقاضا برای عقد در تاریخ‌های رُند انفجار یک منزل مسکونی در بولوار هدایت مشهد با ۷ فوتی و مصدوم | یک کودک و یک زن جان باختند (۴ تیر ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

سرگذشت دردناک عروس دایی| پای دختران خیابانی در میان بود

  • کد خبر: ۲۳۸۱۱۸
  • ۱۸ تير ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۵
سرگذشت دردناک عروس دایی| پای دختران خیابانی در میان بود
دختر ۲۴ ساله‌ای که با گذشت ۶ سال از عقدش هنوز به خانه شوهر نرفته بود، با مراجعه به پلیس برای طلاق از پسردایی بی‌وفایش ثبت شکایت کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، دختر ۲۴ ساله‌ای با مراجعه به پلیس درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: در یکی از روستا‌های خراسان شمالی به دنیا آمدم و روز‌های خوبی را در روستا گذراندم به طوری که لحظه به لحظه آن روز‌های رویایی را هنوز به خاطر دارم.

۶ سال بیشتر نداشتم که به همراه خانواده دایی‌ام به مشهد مهاجرت کردیم. دایی و پدرم شغلی در یک کارخانه تولیدی پیدا کرده بودند و به همین دلیل هم در یک ساختمان دوطبقه ساکن شدیم و زندگی شیرینی را در کنار خانواده دایی‌ام آغاز کردیم. من و پسردایی‌ام نیز در مدرسه ابتدایی ثبت‌نام کردیم و اوقاتمان را با بازی‌های کودکانه می‌گذراندیم. گاهی با هم عروسک‌بازی می‌کردیم و گاهی هم از تفنگ‌بازی لذت می‌بردیم.

در حالی ماه‌ها و سال‌ها را می‌گذراندیم که گویی یک خانواده هستیم. دایی‌ام از همان روز‌های کودکی مرا «عروس دایی» صدا می‌زد، ولی من منظورش را نمی‌فهمیدم. در این شرایط تحصیلات دبیرستان را به پایان رساندم و خودم را برای آزمون سراسری آماده می‌کردم که یک شب زن‌دایی‌ام مادرم را به گوشه آشپزخانه کشید و مرا برای رامین خواستگاری کرد. من که همواره رامین را به عنوان پسردایی‌ام دوست داشتم، از شنیدن ماجرای خواستگاری شوکه شدم چراکه هیچ‌گاه به ازدواج با او فکر نکرده بودم.

با سماجت دایی و زن‌دایی، من و رامین در حالی پای سفره عقد نشستیم که او در یک شرکت خصوصی مشغول کار شده بود. یک سال از دوران نامزدی ما می‌گذشت و من عاشقانه او را دوست داشتم، ولی آرام‌آرام رفتار‌های رامین تغییر کرد. او لباس‌های شیکی می‌خرید و انواع عطر و ادکلن‌ها را استفاده می‌کرد و توجهی به من نداشت. من هم اهمیتی نمی‌دادم و رفتار‌های سرد او را دلیل خستگی ناشی از کار می‌دانستم، اما دوران نامزدی ما خیلی طولانی شد به گونه‌ای که بار‌ها پدرم به منزل دایی‌ام رفت تا برای آغاز زندگی مشترک ما صحبت کند.

دایی و زن‌دایی‌ام نیز از هیچ تلاشی برای سر و سامان گرفتن زندگی ما دریغ نمی‌کردند، ولی رامین هر بار بهانه‌ای می‌آورد. از سوی دیگر، با آنکه ۶ سال از دوران نامزدی ما می‌گذشت، احساس می‌کردم رامین دیگر آن عاشق سابق نیست و به من خیلی کم‌محلی می‌کند تا جایی که حتی پاسخ تلفن‌هایم را نمی‌داد و روابط عاطفی سردی با یکدیگر داشتیم. با این احساس غریب، دلشوره عجیبی داشتم. به همین دلیل یک روز او را تعقیب کردم.

رامین با خرید یک شاخه گل در حالی به مسیرش ادامه می‌داد که می‌ترسیدم در این حالت با من روبه‌رو شود. از شدت اضطراب و نگرانی دستانم می‌لرزید تا اینکه او مقابل یک رستوران با دختری ملاقات کرد و با هم وارد رستوران شدند. حدسم درست بود، او به من خیانت می‌کرد و به این خاطر هم دوست نداشت زندگی مشترکمان آغاز شود. وقتی آنها را پشت میز رستوران دیدم که با صدای بلند می‌خندیدند و خوش می‌گذراندند، بلافاصله با دایی‌ام تماس گرفتم و موضوع را برایش بازگو کردم.

طولی نکشید که دایی‌ام خود را به رستوران رساند. رامین وقتی ما را دید، از خجالت و شرم دست و پایش را گم کرد. دایی‌ام با چهره‌ای خشم‌آلود گفت فکر نمی‌کردم چنین پسری را تربیت کرده‌ام. تو مرا نزد خانواده عمه‌ات سنگ روی یخ کردی. حالا با دختران هرزه در رستوران‌ها قرار می‌گذاری؟ با سکوت رامین، من و دایی‌ام به خانه بازگشتیم، ولی از آن روز به بعد دیگر روی خوشی ندیدم و مدام اشک می‌ریختم تا اینکه رامین همه چیز را تمام کرد. او گفت من به تو که دختری دهاتی هستی، هیچ علاقه‌ای نداشتم و تنها به خاطر پدر و مادرم پای سفره عقد نشستم.

اکنون به کلانتری آمده‌ام تا مقدمات طلاق را فراهم کنم چراکه دیگر نمی‌توانم با مردی زیر یک سقف بروم که اسیر هوس‌های خیانت‌آلود شده است.

با راهنمایی و تاکید سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) بررسی‌های کارشناسی و اقدامات مشاوره‌ای درباره این ماجرای تاسفبار در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->